هیمن عاشق حیوونا
سلام پسرگلم.الان که دارم آپ میکنم شما با بابا بزرگ دارین بازی میکنین وهر دوتون واقعا از بازی کردن با هم لذت می برینخدا بابا بزرگو حفظ کنه(بابایی بابا)هر چن از داشتن مامان بزرگ(مامانی بابا) محروم هستین و واقعا جای خالیشو احساس میکنیم.خدا رحمتش کنه
عاشق حیوونایی و خیلی تو نخشون رفتی طوری که صدای همشونو در میاری بعضی وقتا واقعا از دستت کلافه میشمسوالایی میپرسی که جوابی واسشون ندارم.مثلا میگی زرافه چی میگه شتر چی میگه
میگم هیچی نمیگن. میگی میگن اینقدر گیر میدی که واقعا کلافه میشمو میگم نمیدونم مامان برو از بابایی بپرسدوستای خوبم ازتون میخوام که کمکم کنین و اقعا زرافه چی میگه.شیر .پلنگ.شتر چی میگن.عایا چیزی میگن؟؟؟؟؟؟
اینقد صدای حیوونا رو در میاری که شبا تو خواب میبینی.ی شب دور ور ساعتای سه .سه ونیم بود و ماهم تو بغل هم خوابیده بودیم که یهو تو خواب صدای پارس سگ درآوردی که مامانی باور کن از ترس سرش به سقف دیوار خورد.دیگه تا صب خوابم نبرد و میلرزیدم
ی روزم همش تو خواب میگفتی میمون چی میخورهجالب اینکه تو خواب جواب خودتو میدادی و گفتی موز
بابا رو مجبور میکنی چهار دست وپا وایسه و شما سوارش میشین.ی روز که سوار بابایی شده بودین از بابایی پرسیدین بابا شما چی هستین.بابا هم گفت من شیرمشما هم گفتین نه بابا شما الاغینبعدش دنبال دم بابایی میگشتینبابا پس دمت کو
پسر گلم میدونم هنوز بچه ای و معنی این حرفا رو نمیدونی.بزرگ بشی و خوب و بدو تشخیص بدی .همیشه و در هر حال احترام بابایی رو میگری فدات
ی روز که بابایی از نردبان بالا رفته بود .نردبان سر خورد و بابایی به شدت پایین افتاد.که خدا رو شکر چیزیش نشد.شما فک کردین که بابا داره بازی میکنه گیر داده بودی به بابایی که بابا دوباره بیفت تا من بخندم
پسر نازم به شعر علاقه زیادی داری همیشه تو ماشین واسه بابایی شعر رسیدیمو رسیدیم.کاشکی نمیرسیدیم.تو راه بودیم خوش بودیم سوار خار پشت بودیم(لاک پشت)میخونین
تقریبا همه شعرحسنی نگو بلا بگو حفظین
هر شبم مسواک یادت میمونه و مسواک می زنی
و در آخر کلمه های اشتباهی که میگی رو می نویسم
زگدی=زندگی مثلا میگی مامان زرافه کجا زگدی میکنه
بشنگش=بشکنش مثلا گردو میاری و میگی مامان بشنگش
سواشک=لواشک نفاک=مسواک افادم=افتادم
عشق مامان متاسفانه موبایل مامان وبابا رو خراب کردی و هر دو سر تعمیرن(البته دیگه موبایل نمیشن) و عکسی ازت ندارم که بذارم
دوست دارم