هیمنهیمن، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

هیمن کوچولوی ما

واکسـن چهـار ماهگـی

سلام گلِ مامان امروز با مامانی رفتیم واکسن چهار ماهگیتو زدیم ، یعنی 4 ماهه خدا به من ی گل ناز و عسلی داده عسلی مامان خودشو خیلی لوس کرد برای مامانش  قربون اون خنده های قشنگت گل پسر مامان ،چون دیروز تب داشتی به بابایی گفتم امروز واکسنو نمیزنن  آخه بابا اینجا که نیس خیلی نگرانت میشه چند دیقه ی بار زنگ میزنه و میپرسه تب داره ؟ نداره ؟ خوبه ؟ میخنده ؟ عسلم خداروشکر خوبی و تب نداشتی اینم عکس نازت برای اطمینان بابایی چون میدونم رو وبلاگت میاد   ...
5 آذر 1390

واکسـن دو ماهگـی

امـروز دو ماهـه شـدی پسـر قشنگـم ! من مرخصی گرفتم امروزو  از ی طرف دلم نمیومد خودم نباشم وقت واکسن زدنت از طرف دیگه توام مث نی نیای دیگه ممکن بود بعد از زدن واکسنت تب کنی ! به توصیه ء یکی از همکارا بهت چن قطره استامینیفون دادم که پیشگیری کرده باشم از تب ! پسر آرومـ ِ مـن ی خورده فقط وقت واکسن زدنش گریه کرد ُ خداروشکر بر خلاف پیش بینی بقیه و حرف زدن از تجربه های قبلیشون خیلی اذیت نشدی ، با این که مث همیشه نبودی و کسل بودی ... خاله ها و مامان بزرگ کلی برای خنده های خوشگلت ذوق میکنن و قربون صدقت میرن ، ثانیه شماری میکنم برای دیدن لحظه های قشنگی که حتما اینجا ثبت می کنـم ! ...
5 مهر 1390
1